مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : چهارشنبه 89/10/22
نظر

یکی از شبهه هایی که در مورد وضعیت جریانهای سیاسی امروز مطرح می شود، آن است که جمهوری اسلامی از مسیر خود منحرف شده و به دست عده ای افتاده که با تمامیت خواهی خود، حتی حضور سیاسی مسوولان سابق کشور را نیز تحمل نمی کنند. به عنوان مثال، برخی می پرسند: چرا آقای خاتمی تا چهار-پنج سال قبل رییس دولت جمهوری اسلامی خطاب می شد، و امروز، در یک چرخش بزرگ، متهم به همراهی با «فتنه گران» می شود؟

 

به گزارش الف: پاسخ کوتاه به این سوال، این است که سابقه مسوولیت، به خودی خود باعث ایجاد مصونیت از خطا نمی شود. انحراف در مواضع هر زمان آشکار شود، باید با آن برخورد کرد. سوالی که در اینجا ممکن است مطرح شود، آن است که مگر مواضع آقای خاتمی از دوران ریاست جمهوری اش تا به امروز چه تفاوتی کرده است؟ برای پاسخ به این پرسش، برخی مواضع سیاسی ایشان را مرور می کنیم.



* یک - آقای خاتمی همان کسی است که وقتی در آستانه سال 79 فتنه ای رخ داد، بی هیچ ملاحظه ای به وزیر اطلاعات دستور داد چشم فتنه را در آورد.


- به فاصله زمانی کمتر از ده سال، ظاهراً در دیدگاه ایشان تغییری اساسی به وجود آمده. چرا که وقتی وزارت اطلاعات فتنه گران را شناسایی و دستگیر می کند، ایشان اعلام می کنند که علیه مردم و جمهوریت نظام کودتا شده است!


* دو - آقای خاتمی، همان کسی است که مکرراً خود را دنباله رو راه امام می دانست. همان امام بزرگواری که لیبرال ها را خارج از چارچوب انقلاب اسلامی می دانست واپسین ماههای زندگی خود تاکید می کرد: تا من زنده هستم نخواهم گذاشت انقلاب به دست لیبرال ها بیفتد. همان امام عزیز، که جبهه ملی و نهضت آزادی و مصدق را صراحتاً مرتد می دانست. آقای خاتمی، همان کسی است که وقتی استقبال کنندگان ایشان در فرودگاه مهرآباد، شعار «درود بر مصدق، سلام بر خاتمی» سر دادند، خشمگینانه به گفت: شما خستگی سفر را بر من ماندگار کردید!


خوب به خاطر داریم که در دوران اصلاحات، به خاطر تاکید آقای خاتمی بر حفظ مرزهای بین خودی و غیرخودی، چه حملاتی به ایشان شد. آقای خاتمی همان کسی است که حبیب الله پیمان به خاطر پافشاری بر مساله خودی و غیرخودی، وی را به مقابله نیروهای ناراضی تهدید کرد. مگر عزت الله سحابی همان کسی نیست که در مصاحبه با روزنامه آریا، خواستار دستگیری و محاکمه ایشان شده بود؟


- آیا امروز همین حبیب الله پیمان و همین عزت الله سحابی در جبهه مشترک خاتمی و موسوی قرار نگرفته اند؟ آیا مبرا بودن از اصولگرایان باید به گونه ای باشد که آقای خاتمی را به دامان «غیرخودی ها» بیندازد؟



آیا ابراهیم یزدی (رهبر نهضت آزادی) و عزت الله سحابی و دیگر لیبرال ها نبودند که پیشنهاد تشکیل جبهه و جنبش بی رهبر را دادند؟

چرا آقای خاتمی در برابر این پیشنهاد نه تنها موضع گیری نمی کند، بلکه برای این جنبشی که با پیشنهاد لیبرالها تشکیل شده، پیام تصویری می دهد و سخنرانی می کند؟



* سه - مگر دفتر تحکیم وحدت، همان گروه رادیکالی نبود که به خاطر برخی مواضع اصولی آقای خاتمی در دوران اصلاحات فریاد «عبور از خاتمی» سر داده بود و به هنگام حضور ایشان در دانشگاه، به ایشان اهانت می کرد؟


- متاسفانه با وجود آنکه اعضای این طیف افراطی کماکان به تخلفات خود ادامه می دهند و دیگر از دگراندیش نامیدن خود هم شرم ندارند،

برای ما معلوم نیست که چرا آقای خاتمی به دیدار خانواده بهاره هدایت (از مجرمان طیف غیرقانونی دفتر تحکیم) می رود و از آنها دلجویی می کند.


* چهار- آقای خاتمی، همان کسی است که به گفته نزدیکانش، وقتی پیشنهادات ساختارشکنی در حضور او مطرح می شد که ساختارهای قانونی نظام را نادیده می گرفت، بی هیچ ملاحظه ای عصبانی می شد. وقتی به او پیشنهاد رهبری جنبش اصلاحات را دادند، موکداً تاکید کرد که نمی خواهد رهبر اپوزیسیون باشد. آقای خاتمی همان کسی است که گفت: امروز در اردوگاه اصلاح‌ طلبان، متاسفانه صداهایی می‌ شنویم که دشمنان این ملت، آن را بیان می‌ کنند.
- متاسفانه، امروز آقای خاتمی نه تنها نظر شورای نگهبان را در صحت نتایج انتخابات نمی پذیرد، بلکه در یک موضع گیری باورنکردنی، خواستار انجام رفراندوم «قانونی» می شود، آن هم به وسیله مجمع تشخیص مصلحت نظام! این در حالی است که طبق اصل 59 قانون اساسی، ضرورت رفراندوم را نمایندگان مجلس تعیین می کنند، نه احزاب و شخصیت های سیاسی. طبق اصل 110 قانون اساسی، فرمان همه پرسی را رهبر انقلاب صادر می کند. طبق اصل 99 قانون اساسی نظارت بر همه پرسی را نیز شورای نگهبان بر عهده دارد، نه مجمع تشخیص. آیا می توان پیشنهادی ساختارشکنانه تر از این در فضای سیاسی کشور مطرح کرد و بیش از این چارچوب های قانونی را به سخره گرفت؟

کافیست آقای خاتمی سری به وب سایت های بیگانه و اپوزیسیون بزنند تا مشخص شود چطور مواضع ساختارشکنانه ایشان مورد استقبال قرار می گیرد.




البته بعید است ایشان ندانند برخی مواضع ایشان چه اندازه در میان اپوزیسیون ضدانقلاب خارج نشین طرفدار دارد.





* پنج - آقای خاتمی، همان کسی است که بارها در سخنرانی های خود روی مبارزه با فقر و فساد و تبعیض تاکید می کرد و مستضعفان را صاحبان اصلی انقلاب می دانست.


- امروز، کسانی در پشت جریان معترض سنگر گرفته اند که مستضعفان، یعنی سرمایه های انقلاب را به حیوانات گرسنه تشبیه می کنند،


و در اهانت های بی سابقه به مستضعفان، اغنیا را در حال [...] روی سر آنها به تصویر می کشند.


جای تاسف است که رییس جمهور سابق کشور، امروز با چنین جریانی همراه شده است. 

* شش - آقای خاتمی، همان کسی است که وقتی جایزه صلح نوبل به شیرین عبادی (عضو سابقه دار باند نوارسازان) داده شد، گفت جایزه صلح نوبل کاملا سیاسی و بی ارزش است و پیش از ایشان اسحاق رابین و شیمون پرز و یاسر عرفات نیز این جایزه را گرفته اند.


- متاسفیم که امروز آقای خاتمی با جریانی همراه شده که ضمن دفاع از دعوت خانم عبادی به دانشگاه، وی را متفکری می داند که با گرفتن جایزه نوبل برای کشورمان «عزت» به همراه آورده است.


البته کسی که شیرین عبادی خائن را یک اندیشمند بزرگ بداند، اصلاً عجیب نیست که در مصاحبه با شبکه ماهواره ای رسا صراحتاً بگوید: پیروزی انقلاب فاقد زیرساخت های لازم بود و خیلی زود در همان هفت هشت سال اول [یعنی نیمه اول دهه شصت!] شروع به انحطاط کرد. و امروز بعد از سی سال، در شرایطی هستیم که باید گفت روز از نو، روزی از نو!

آیا آقای خاتمی واقعاً تا کنون احساس نکرده اند که برای بازگشت به دامان انقلاب و مردم باید ارتباط خود را با سران این جریان قطع کنند؟ و گرنه هزار بار هم که با نمایندگان اصلاح طلب مجلس در خفا دیدار کنند، باز هم در جبهه غیرخودی ها و آنان که از همراهی با انقلاب پشیمان شده اند به حساب خواهند آمد.